دلشورهام گرفته مبادا تو با یکی . . .
میمیرم از تصور اینکه تو را یکی . . .
هی فکر میکنم که تو داری چه میکنی
ناخن درست میکنی و مو، برای کی
ترجیح میدهم که نخوابم از این به بعد
کابوس دیدهام که بله، بین ما یکی . . .
وقتی که زنگ میزنی آشفته میشوم
من را تو اشتباه گرفتی به جای کی
دست خودم که نیست، عزیزم، خودت ببین
هر وقت پا گذاشتهای هر کجا، یکی . . .
هی حرص و قرص میخورد و دود میشود
همپای واژهواژهی این سطرها یکی