دلنوشته های

آکاایران: دلنوشته های حسین پناهی

آکاایران: دلنوشته های آکا ایران حسین پناهی

می دانی
یک وقت هایی باید
روی یک تکه کاغذ بنویسی
تـعطیــل است
و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت
باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی
دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی
و بی خیال ســوت بزنی
در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که
پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند
آن وقت با خودت بگویـی
بگذار منتـظـر بمانند !!!
حسین پناهی

دلنوشته های

جملات حسین پناهی

لنگه های چوبی درب حیاطمان گرچه کهنه اند و جیرجیر می کنند
ولی خوش به حالشان که لنگه ی همند…
حسین پناهی

دلنوشته های

دلنوشته های حسین پناهی

این روزها به جای” شرافت” از انسان ها فقط” شر” و ” آفت” می بینی !

حسین پناهی

دلنوشته های

نوشته های حسین پناهی

می دونی”بهشت” کجاست ؟ یه فضـای ِ چند وجب در چند وجب ! بین ِ بازوهای ِ کسی که دوسـتش داری…

حسین پناهی

دلنوشته های

جملاتی از حسین پناهی

می خواهم برگردم به روزهای کودکی..
آن زمان ها که پدر تنها قهرمان بود
عشق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد
بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود
بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادرهای خودم بودند
تنــها دردم، زانوهای زخمـی ام بودند
تنـها چیزی که می شکست، اسباب بـازی هایم بـود
و معنای خداحافـظ، تا فردا بود!
حسین پناهی

دلنوشته های

دکلمه حسین پناهی

و اما تو! ای مادر!
ای مادر!
هوا
همان چیزی ست که به دور سرت می چرخد
و هنگامی تو می خندی
صاف تر می شود…
حسین پناهی

دلنوشته های

سخنان حسین پناهی

دنیا را بغل گرفتیم گفتند امن است هیچ کاری با ما ندارد
خوابمان برد بیدار شدیم دیدیم آبستن تمام دردها یش شده ایم
حسین پناهی

دلنوشته های

جملات حسین پناهی

ماندن به پای کسی که دوستش داری قشنگ ترین اسارت زندگی است !
حسین پناهی

دلنوشته های

دلنوشته های حسین پناهی

میزی برای کار کاری برای تخت تختی برای خواب خوابی برای جان جانی برای مرگ مرگی برای یا یادی برای سنگ این بود زندگی….
حسین پناهی

دلنوشته های

زیباترین دلنوشته های حسین پناهی

سیاه سیاهم
با زرد هماهنگم کن استاد!
گاه حجم یک کلاغ
کنتراست یک تابلو را حفظ میکند

دلنوشته های

دلنوشته های حسین پناهی

چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان
نه به دستی ظرفی را چرک میکنند
نه به حرفی دلی را آلوده
تنها به شمعی قانعند
و اندکی سکوت……

دلنوشته های

دلنوشته های دلپذیر از حسین پناهی

گز میکند خیابانهای چشم بسته از بر را
میان مردمی که حدودا میخرند و
حدودا میفروشند
در بازار بورس چشمها و پیشانی ها
و بخار پیشانیم حیرت هیچ کس را بر نمی انگیزد…

دلنوشته های

حسین پناهی

من اگه خـــــــــــــــــــــدا بودم … یه بار دیگه تمـــــــــــــــوم بنده هام رو میشمردم ببینم که یه وقت یکیشون تنــــــــــــــها نمونده باشه … و هوای دو نفره ها رو انقدر به رخ تک نفره ها نمی کشیدم!!!!

.

منبع :

گردآوری توسط بخش خواندنی ها و دیدنی ها سایت آکا
تبلیغات