افسوس گذشته و اینکه هرسال از سال قبل بدتر است.
چیز یا کار بد و نادرستی که آخر و نتیجه اش از همان اول معلوم باشد.
دشمنی و کینه بیش از حد نسبت به کسی داشتن.
نزد کسی چاپلوسی و مجیز گفتن، تملق گویی کسی به منظور خاصی.
درباره خوب و بد حرف یا کاری فکر کردن و سنجیدن.
کسل و دمغ شدن به جهت ناکام ماندن و کنف و نامید شدن.
برای پیشبرد کار با پول و رشوه طرف را راضی کردن.
کسی را خیلی دیر به دیر بتوان دید.
صبح زود از خواب بیدار شدن هم باعث سرحالی است و هم می توان به تمام کار های روزانه رسیدگی کرد.
کارها را باید ساده و آسان گرفت تا زندگی یه راحتی سپری شود.سخت می گیرد جهان بر مردمان سخت کوش.
با دقت و حواس جمع گوش کردن.
خوشحالی و شادمانی بیش از حد.
مطلبی را کامل و روشن بیان نکردن و آن را لفافه و به طور مختصر گفتن.
به ستوه آمدن و فرار کردن از خانه و کاشانه برای آسوده بودن.
درست به موقع و در زمان حساس.
چیزی را با چیز دیگر مبادله و معاوضه کردن.
بر اثر کار یا راهی اشتباه شکست خوردن و رنج و مرارت کشیدن را تحمل کردن اما تجربه آموختن، گوشمالی و تنبه شدن در اثر گردش زمان.
کسی که دقت و تمرکز ندارد و حواسش جمع و دقیق نیست.
بی گناه ممکن است برای مدتی متهم شود، اما بالاخره بی گناهی اش ثابت می شود.
به کسی می گویند که بدون حق و اجازه خود را داخل حرف و کاری که مربوط به او نیست بکند(یعنی تو چیکاره ای).
به کسی گفته می شود که در سن پیری کاری را که در شأن او نیست انجام دهد.
تغیر دادن راه، یا عوض کردن حرف، تغییر مسیر دادن.
زودتر از موقع و با عجله سر کاری رفتن.
با نرم خویی و زیرکانه کار و نیت ناپسند خود را عملی ساختن و کسی را گرفتار کردن.
بسیار مشتاق انجام آن کار و تحمل مشکلات احتمالی اش است.
آدم بسیار خوش قول و مورد اطمینان.
کسی که سراغ خطر بزرگی می رود.
به شخص محترم و درست حسابی می گویند.
کاری به کار کسی نداره.
انجام کاری که فایده داشته باشد.
کسی را مخفی و پنهان کردن یا کشتن و از بین بردن.
گول زدن و مغبون کردن.
خرج کردن و بخشیدن.
وقتی جزء ناچیزی از حقیقتی آشکار شده و هنوز قسمت بزرگ مشکل کار و گرفتاری، باقی مانده و در پیش باشد.
در دو معنی:
1- کسی که حاضر است سرش بشکند اما قدر و ارزشش کم نشود.
2- حرف کاسب و کارگری که با او زیاد چانه بزنند و او حاضر به کم کردن نرخش نباشد.
چاق و سلامت و سرحال.
کسی که در دزدی مهارت فراوانی دارد.
همه یک جور و مثل هم.
شدیدا طالب چیزی یا کسی بودن و نسبت به آن اشتیاق فراوان نشان دادن.
کسب اطلاع کردن، به دست آوردن خبر.
برای خود، کسی و کاره ای شدن، بزرگ و با قابلیت و سرشناس شدن.
بیهوده و بی مورد نباید خود را به دردسر انداخت و مشکل و نگرانی به وجود آورد.
حرف دل و راز خود را با دیگران در میان گذاشتن.
تقدیم هدیه یا انجام کار بی ارزشی که زورکی و خارج از حد توان باشد، بهتر و آبرومندتر است که انجام نشود.
برتری دختر گندمین یا سبزه رو بر دیگران.
نفرین گیرا، بدنفوسی که پیش بینی اش درست از آب درآید.
سکوت در برابر نظرخواهی یا در قبال انجام کار و یا معامله، به منزله پذیرفتن و رضایت به انجام آن کار می باشد.
خفیف و بی آبرو کردن، بی حرمت و بی ارزش نمودن (در حد بی ارزشی یک پول سیاه).
تلاش و دوندگی بیش از حد در پی کسب روزی یا برای انجام کاری.
اخم کردن.
دو چیز یا دو نفر که در بدی مثل هم باشند.
بی قرار، سردرگم و پریشانی که بی وقفه و بی هدف در تلاش و تقلا باشد.
در مورد کسی یا بچه ای که از او تعریف بی مورد شده می گویند.
مبالغه در برتری چیزی یا فردی بر چیز یا فرد مشابهش.
کم ترین فایده سلام خیری است که در این کلمه وجود دارد و شخص با ادای آن در واقع برای طرف مقابل آرزوی سلامتی و برکت می کند.
باز کردن باب دوستی و صمیمیت از سوی بیگانه که با سلام آغاز می شود ممکن است از روی طمع و چشم داشت باشد باید مواظب بود.
خیلی عصبانی و ناراحت است.
طرح ها و نقشه ها و یا تهدیدهای بزرگ و بیش از حد توانایی که انجام آن غیر ممکن باشد.
همه گرفتاری ها برای آدم بیچاره و گرفتار پیش می آید، بدبختی روی بدبختی آمدن.
کاری را به طور کامل و به نحو احسن و شایسته انجام دادن و از هیچ چیز کم نگذاشتن.
چیزی در جای خودش باقی نماندن و هرج و مرج بوجود آمدن.
از کسی طرفداری وجانب داری کردن.
استفاده از فرصت های مناسب که احتمال سود بردن دارد و اگر فایده نداشته باشد ضرری هم ندارد.
دو نفر که بر سر موضوعی با هم صحبت کنند تا از منظور یکدیگر مطلع شده و کار و تکلیف هر دو روشن و مشخص شود.
خرابکاری و اشتباه غیر عمدی و سهل انگارانه، خطا و اشتباه ساده لوحانه.
اشاره به لوس و ناز کزدن بچه و اینکه: فرزند هر کسی به نظر خودش زیبا و بدون عیب و ایراد است. و یا هر کس عقل خود به کمال می بیند و فرزند خود به جمال.
به هدر دادن و از بین بردن مال و سرمایه در راه بیهوده.
ماهیت و شخصیت هر کس نشان دهنده خانواده و اصالت اوست و از آنجا سرچشمه می گیرد.
کسی که از چیزی ناراحت و دلخور نمی شود و هیچ چیز برایش ناخوشایند نیست. خون سرد و بی تفاوت.
چیز یا شخص خوب و شایسته نصیب آدم بد و نالایق شدن.
ثروتمند و توانگر از حال و درد فقیر و بی نوا بی خبر است.
کسی که خودش پر از عیب و ایراد است اما کوچک ترین عیب دیگران را بزرگ جلوه می دهد.
شعری که معمولا دختران در روز سیزده بدر هنگام گره زدن سبزه می خوانند.
هرچه نقد به دست آید هر چند کم و اندک باشد بهتر از چیزی است که زیاد اما دیر و با وعده و وعید به دست آید.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
سایر ضرب المثل های ایرانی و فارسی به ترتیب حروف الفبا:
الف | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ |
ر | ز | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف |
ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |