
در این بخش از سایت آکاایران طنز یاروی را برای شما آماده کرده ایم ، امیدواریم که مورد توجه شما قرار گیرد.
نامه یارو به زنش:
روزی یارو برای کار و امرار معاش قصد سفر به آلمان میکنه و
همسرش و نوزده بچه قد و نیم قد رو رها کنه
خلاصه
همسر یارو گفت :حال ما چه طور از احوال تو با خبر بشیم؟؟؟؟
یارو گفت: من برای تو نامه مینویسم....
همسرش گفت: ولی نه تو نوشتن بلدی و نه من خوندن !!!!!!!!!!!!!!!!!
یارو گفت من برای تو نقاشی میکنم ... تو که بلدی نقاشی های منو بخونی مگه نه ؟؟؟؟؟؟
خلاصه
یارو به سفر رفت و بعد از دو ماه این نامه به دست زنش رسید ..
این شما و این هم نامه ببینید چیزی میفهمید!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟
+
+
+
شما چیزی فهمیدید !!!!!!!من که نفهمیدم
این نامه رو فقط همسر یارو میفهمه چی نوشته شده
+
+
+
حال ترجمه از زبان همسرش
خط اول :حالت چه طوره زن ؟
خط دوم :بچه ها چه طورن ؟
خط سوم : مادرت چه طوره ؟
خط چهارم :شنیدم سر و گوش ت می جنبه!!!
خط پنجم : فقط برگردم خونه....
خط ششم : می کشمت
خط هفتم :یارو از آلمان...
+
+
+
+
+
ها ها ها ها خوش تون اومد
***********************************
یه روز یارو داشته پشت بام خونش آسفالت می کرده ، آسفالت زیاد می یاره
سرعتگیر می ذاره
***********************************
به یارو میگن چرا اینقدر سی دیت خش داشت؟
میگه آخه آهنگ قشنگاشو علامت زدم!
یارو خیلی خوابش میامده دوتا رختخواب میندازه!
***********************************
یارو میره نماز جمعه جوگیر میشه موج مکزیکی میده!
یارو میره سربازی دور کلاش قرمزی - یه روز یه ترکه میخوره زمین هوا میره
***********************************
به یارو می گن اون جهنمه اون بهشت کدومشو می خوای بری؟
یارو می بینه جهنم خیلی ردیفه دار و درخت و از این حرفا.
میگه می رم جهنم. تا پاشو میزاره آتیش و این حرفا میریزه سرش.
میگه چی شد؟
می گن آخه چند وقت بود کسی نمی اومد اینجا، رفته بود رو اسکرین سیور
***********************************
یارو می ره جبهه بعد از 2 روز برمی گرده.
میگن چی شد اینقدر زود برگشتی؟
میگه: بابا اونجا به قصد کشت تفنگ بازی می کنن!
***********************************
به یارو میگن: چی شد مامانت مرد ؟
میگه: رفت پشته بوم رخت پهن کنه افتاد…
میگن افتاد مرد ؟ میگه: نه بابا افتاد رو کولر ، کولر شکـ.ست افتاد.
بهش میگن اون موقع مرد؟؟
میگه:نه آقا جان،بعد افتاد رو تراس ، تراس خراب شد.
میگن:خوب این دفعه مرد ؟ یارو میگه: نه بعد افتاد رو سقف گاراژ، سقف خراب شد!
بهش میگن:حتماً ایندفعه مرد ؟
میگه:بازم نمرد، دیدیم داره کُلّ خونه خراب میشه، با تفنگ زدیمش
***********************************
یارو رشته اش دامپروری بوده، روش نمیشده به کسی بگه.
یکی ازش می پرسه: رشته ات چیه؟
میگه: دامپیوتر، گرایش پشم افزار!
***********************************
پلیس به یارو: اینجا ماهی گیری قدغنه!!! یارو: ولی اینجا تابلو نزدین!!!
پلیس: نزدیم که نزدیم، زود باش از بالای اون آکواریوم بیا پایین!!!!
***********************************
حیف نون به یارو میگه : بیا پنیر و انگور بخوریم .
یارو میگه : من اسهال دارم .
حیف نون میگه : ای بابا ، اونو بعد میخوریم ! .
***********************************
یارو با زنش میره پارک بلال بخورن،وقتی بلالی داشت اونا رو باد میزد، یه کدوم از اونارو برداشت و به زنش گفت: ببین قدرت خدار و همین بلال زمان پیامبر اذان می گفت!!
***********************************
یارو میره تو داروخانه و می پرسه شما ” اسید استیل سالیسیلیک ” دارید؟
فروشنده میگه: منظورتوت آسپرینه؟
جواب میده : آره خودشه ؛ اسمش همش یادم میره .
***********************************
از یارو می پرسن مهمترین نکته فیلم ستایش چیه؟میگه راننده کامیون بشی اول بدبختیه!
***********************************
یارو میره بالای پل عابر پیاده داد می زنه حالا من خر،من نفهم، آخه شما اینجا رودخانه می بینید که اومدین روش پل زدین
***********************************
به یارومیگن با آدم و آمریکایی یه جمله بساز میگه: آدما ممکنه آمریکایی باشن ولى آمریکایی ها ممکن نیست آدم باشن!!!
***********************************
یارو میره تو صف نون وایی، شاطره میگه: نون تا اینجا بیشتر نمیرسه، بقیه برن.
یارو میگه: ببخشید میشه جمعتر وایسین نون به ما هم برسه